توطئه برای ترور پیامبر
سران اصحاب پیامبر وقتی دیدند که پیامبر درباره جانشین کردن علی جدی است نقشه ترور پیامبر چیدند.
این داستان که تکمیل کننده داستانتهای غدیر است چند روایت مختلف دارد. یکی از آنها را از نوشته علی بن ابراهیم قمی ( مفسر بزرگ معاصر کلینی متوفی 300 خورشیدی از اعراب جایگیر در قم و مفسر بزرگ امامیه احتمالا از قبیله اشعر) ترجمه می کنیم:
چون آخرین روز ایام التشریق (13 ذو الحجه) الله سوره « اذا جاء نصر الله و الفتح» را فرستاد. پیامبر گفت «خبر مرگم را داده اند» سپس بانگ زد که نماز جماعت است در مسجد خیف.
مردم گرد آمدند. پیامبر به مردم گفت قرآن و خاندانش راهنمایشان بعد از مرگ رسول خواهند بود.
مردم با هم جمع شدند و گفتند:محمد می خواهد که امامت را به خانواده خودش بدهد.
پس چهار تن از آنها به مکه رفتند و وارد کعبه شدند و باهم عهد و پیمان بستند و پیمان نامه نوشتند که وقتی محمد بمیرد یا کشته شود این امر هیچگاه به خاندانش برنگردد.
پس الله آیه 79-80 سوره زخرف را نازل می کند.
{ این آیه در اوائل بعثت پیامبر درباره برخی از سران قریش آمده بوده است و حدیث سازان می خواهند آن را به این داستان مجعول نسبت دهند)
چون پیامبر به غدیر خم رسید آیه ای دیگر نازل شد:
ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است را برسان و اگر نکنی رسالتش را نرسانده ای. الله تو را از گزند مردم حفاظت خواهد کرد.
پیامبر می ایستد دست علی را بلند کرده و خطاب به مردم می گوید :
« بدانید که هرکه من مولایش بوده ام علی مولایش خواهد بودو ...»
14 مرد که امامت علی و خاندانش را نمی خواستند نقشه قتل پیامبر را کشیدند.
جبرئیل در راه پیامبر را خبر می کند و یکی از یاران پیامبر هم صدای جبرئیل را می شنود.
پیامبر به آنان نزدیک میشود و نامشان را صدا می زند و آنان ترسیده به میان مردم متواری میشوند. پیامبر از روی شترها آنها را شناسایی می کند. آنان نزد پیامبر می روند و سوگند خوردند که توطئه نکرده بودند.
حدیث سازان آیه 74 سوره توبه را به این ماجرا استناد میدهند درحالیکه این آیه درباره منافقی از مدینه به نام جلاس ابن سوید ابن صامت در نیمه دوم سال نهم هجری نازل شده بود.
داستان غدیر- امیر حسین خنجی – ص 81 تا 85 الکترونیک
مشروح روایت را بخوانید: